افشای پشت پرده: آیا پژمان جمشیدی واقعاً به اتهام تجاوز بازداشت شده؟ جزئیات محرمانه پرونده فوقستاره سینما!

به گزارش مستر دانستنی، شوک خبری بزرگ این روزها نه در مستطیل سبز و نه در پرده نقرهای سینما، بلکه در دهلیزهای تاریک قوهقضائیه رقم خورده است. خبر بازداشت پژمان جمشیدی، ستاره محبوب و بیحاشیه فوتبال و سینمای ایران، مانند بمب در رسانهها ترکیده و موجی از حیرت و جنجال به پا کرده است. این
به گزارش مستر دانستنی، شوک خبری بزرگ این روزها نه در مستطیل سبز و نه در پرده نقرهای سینما، بلکه در دهلیزهای تاریک قوهقضائیه رقم خورده است. خبر بازداشت پژمان جمشیدی، ستاره محبوب و بیحاشیه فوتبال و سینمای ایران، مانند بمب در رسانهها ترکیده و موجی از حیرت و جنجال به پا کرده است. این خبر داغ که با ادعای سنگین تجاوز همراه شده، پای جمشیدی را به یکی از جنجالیترین پروندههای قضایی سال کشانده است.
اولین تأییدیهها و اتهام تکاندهنده
همه چیز با یک توییت جنجالی آغاز شد. مدیرعامل خبرگزاری میزان با انتشار خبری کوتاه، ضمن تأیید خبر بازداشت، مدعی شد که این فوقستاره سینما با اتهام تجاوز جنسی در بازداشت به سر میبرد. این ادعا، خط بطلانی بر تمام گمانهزنیها کشید و ابعاد پرونده را وارد مرحلهای فوقالعاده حساس کرد.
خبرگزاری دانشجو نیز در گزارشی پرده از محل نگهداری جمشیدی برداشت و اعلام کرد که این بازیگر به دلیل اتهامی «بسیار سنگین»، مستقیماً به واحد ۳ قرنطینه زندان قزلحصار منتقل شده است. برای آنها که با ساختار زندانها آشنایی دارند، واحد ۳ قزلحصار واحدهای فوق امنیتی است که اغلب متهمان قتل و تجاوز در آنجا نگهداری میشوند. این انتقال، مهر تأییدی بود بر جدیترین حالت ممکن ماجرا.
روایت قربانی: دام سینمایی و کابوس شبانه
اما این اتهام جنجالی از کجا نشأت میگیرد؟ گزارشهای منتشر شده در هفت صبح، به جزئیات هولناک شکایت دختری جوان اشاره دارد که مدعی شده قربانی سوءاستفاده یک بازیگر معروف شده است. این دختر حدوداً ۲۰ ساله که رؤیای درخشش در سینما را در سر داشته، در شکوائیه خود آورده است که در جریان یک پروژه با آقای سوپراستار آشنا شده و او با وعده «ورود به پروژه کاری»، اعتماد او را جلب کرده است.
این قربانی در ادامه شرح میدهد که چگونه وعدههای پوشالی به کابوسی شبانه تبدیل شد: «چند شب بعد به بهانه اینکه من را به مقصدی برساند سوار ماشینش شدم، اما بعد از طی مسافتی منحرف شد و هرچه التماس کردم پیادهام کند، توجهی نکرد. بعد من را با اجبار به خانهاش برد و آنجا دست و پایم را بست و به من تجاوز کرد.» این اعترافات تکاندهنده، محور اصلی پروندهای است که اکنون در دستگاه قضایی در جریان است.
چرخشهای عجیب در پرونده: وثیقه تبدیل به بازداشت شد
با ثبت این شکایت، یک پرونده قضایی پیچیده و چندوجهی تشکیل شد: اتهام آدمربایی به دادسرای جنایی و اتهام تجاوز به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. با توجه به شهرت متهم، بخش آدمربایی به دادگاه فرهنگ و رسانه سپرده شد تا در محیطی تخصصیتر دنبال شود.
اما نقطه عطف ماجرا، جلسه غیرعلنی اخیر دادگاه بود که روز گذشته برگزار شد. پس از حضور متهم و شاکی، قاضی حکمی صادر کرد که مانند رعد و برق بر سر جمشیدی فرود آمد: قرار وثیقه سنگین قبلی به قرار بازداشت موقت تبدیل شد! این تصمیم قضایی، یعنی شواهد و تحقیقات اولیه به حدی قانعکننده بوده که مقام قضایی چارهای جز حبس موقت متهم برای جلوگیری از اختلال در پرونده ندیده است. هرچند که متهم به این تبدیل قرار، اعتراض قانونی کرده است.
موضع رسمی پلیس: ما دستگیر نکردیم، قاضی بازداشت کرد!
در بحبوحه جنجالها، سرهنگ نمکشناس، رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران، با یک توضیح رسمی، سعی کرد مرزهای وظایف سازمانی را مشخص کند. وی قاطعانه اعلام کرد که پلیس در بازداشت جمشیدی هیچ دخالتی نداشته است.
وی در شفافسازی خود تأکید کرد که ماجرا یک شکایت کاملاً شخصی از سوی شاکی است که پرونده را مستقیماً به دادگاه کیفری یک برده است. در ادامه، مقام قضایی فرد مورد شکایت را احضار کرده و پس از انجام تحقیقات، تفهیم اتهام در محل دادگاه انجام شده و نهایتاً، مقام محترم قضایی، قرار بازداشت را صادر کرده است. به عبارت دیگر، جمشیدی بهعنوان متهم، به دادگاه احضار شده و در همان محل مرجع قضایی بازداشت و به زندان منتقل شده است. این توضیح پلیس، نه تنها از بار مسئولیت نیروی انتظامی کاست، بلکه بر نقش قاطع و جدی دستگاه قضا در این پرونده تأکید بیشتری کرد.
تئوریهای توطئه و دفاع جانانه از آبرو
همانطور که انتظار میرفت، این موج خبری به سرعت خوراک تئوریهای توطئه شد. برخی رسانهها، با اشاره به ازدواج پرحاشیه اخیر فرزند یکی از مقامات، مدعی شدند که انتشار این خبر بمب خبری، تلاشی هوشمندانه برای پوشاندن آن حاشیه سیاسی-اجتماعی بوده است.
در میان این همه گمانهزنی، دفاعیههایی جانانه از سوی همکاران و نزدیکان جمشیدی منتشر شد. مهراب قاسمخانی، با نگرانی از این فضا، اعلام کرد: «من برای پژمان جمشیدی نگرانم. فضای مجازی از سینما هم بیرحمتر است.»
کانال پرشیانا ساکر نیز با لحنی تند و پرسشگرانه، به دفاع از اعتبار چندین ساله این ستاره پرداخت: «وقتی پای آبرو و شرف یکی وسط میاد اصلاً دیگه بحث رنگ مهم نیست. پژمان جمشیدی شخصیتی داره که ۹۰ درصد آدمهای بزرگ فوتبال و سینما روش قسم میخورند… چه دلیلی داره بیاد شخصیت، اعتبار، شرف و آبروش رو بخاطر چنین مسالهای خرج کنه؟… باورمون نمیشه پژمان چنین حرکتی کرده باشه. انشاءالله به زودی تکذیب بشه و روسیاهی به ذغال بمونه.»
اکنون، پژمان جمشیدی در زندان قزلحصار به سر میبرد و چشم تمام اهالی سینما و فوتبال به گامهای بعدی دستگاه قضا دوخته شده است. آیا این ستاره محبوب، قربانی یک توطئه یا کینه شخصی شده یا واقعاً با سنگینترین اتهام ممکن روبرو است؟ زمان، پرده از این معمای جنجالی خواهد برداشت.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.





ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0